چرا از حوادث پی در پی درس نمی گیریم؟

به گزارش مدرسه سما، بهترین نظریه همان نظریه معروف جامعه کوتاه مدت است. بر اساس این تئوری ما نه حافظه تاریخی بلندمدت داریم و نه به فکر برنامه های دور و دراز هستیم. خب این یک خصلت ایرانی است که خیلی از مسائل مهم زندگی را به دست تقدیر می سپارد یا به دلیل احساس ناامنی تاریخی نمی تواند به آینده های دور و دراز امید ببندد و برای آن برنامه بریزد. این موضوع همیشه جامعه ایرانی را رنج داده و این فرایند بالاخره باید جایی با آموزش و بالا بردن سطح آگاهی عمومی، قطع گردد.

چرا از حوادث پی در پی درس نمی گیریم؟

به گزارش مدرسه سما، حمیده گودرزی، گزارش نویس، در روزنامه ایران نوشت: سیل ها و زلزله ها از پی هم می آیند و می فرایند؛ طبیعت درس های زیادی در آستین دارد ما اما شاگردان خوبی نیستیم. اگر سال گذشته سیل بستر خشک رودخانه ای را از بیخ و بن شسته و خانه ما را هم از جا کنده و برده، سال جاری که می گردد دوباره ساخت. کو تا سیل بعدی! به نظر می رسد پیش از پرداختن به مسأله زیرساخت ها باید به ذهنیتی پرداخت که به زیرساخت های آسیب پذیر در نقاط آسیب پذیر رضایت می دهد.

داور شیخاوندی، جامعه شناس در گفت و گو با ایران، می گوید: به اعتقاد من بخشی از مشکل در تعلیمات بنیادینی است که باید از مدارس آغاز گردد. در واقع وظیفه مدارس تنها یاد دادن الفبا و خواندن و نوشتن نیست بلکه ابعاد مختلفی از زندگی فردی و اجتماعی وجود دارد که باید از زمان کودکی تا بزرگسالی آموزش داده گردد. این وظیفه مدارس و دانشگاه ها و رسانه هاست که به مردم آموزش دهند تا دانش و بینش آنها نسبت به مسائل بخصوص ساخت و سازها و مقاوم سازی ساختمان هایشان در برابر بلایای طبیعی بالا برود. متأسفانه به این مسأله خیلی پرداخته نمی گردد و همچنان شاهد تکرار این حوادث هستیم.

شیخاوندی در ادامه با بیان این که برای برطرف مسائل در ابعاد و زمینه های مختلف احتیاج به متولی داریم می گوید: متأسفانه با وجود حوادثی که در بسیاری از حوزه های مختلف رخ می دهد متولی خاصی برای برطرف مسائل و این که دیگر شاهد این حوادث نباشیم وجود ندارد؛ از آموزش گرفته تا پیگیری آسیب ها تا بهداشت و... متأسفانه مسئولان برای مسائلی که سود کافی ندارد حتی اگر هم منجر به تخریب بخشی از کشور گردد وقت چندانی نمی گذارند. وقتی اتفاقی می افتد کلی درباره آن صحبت می نمایند اما مدتی بعد همه چیز فراموش می گردد.

محسن احمدی، کارشناس مسائل اجتماعی نیز در همین باره می گوید: در این زمینه بهترین نظریه همان نظریه معروف جامعه کوتاه مدت است. بر اساس این تئوری ما نه حافظه تاریخی بلندمدت داریم و نه به فکر برنامه های دور و دراز هستیم. خب این یک خصلت ایرانی است که خیلی از مسائل مهم زندگی را به دست تقدیر می سپارد یا به دلیل احساس ناامنی تاریخی نمی تواند به آینده های دور و دراز امید ببندد و برای آن برنامه بریزد. این موضوع همیشه جامعه ایرانی را رنج داده و این فرایند بالاخره باید جایی با آموزش و بالا بردن سطح آگاهی عمومی، قطع گردد. شما به پل های قدیمی ما در روستاها نگاه کنید؛ خیلی از آنها را می گردد با یک لگد خراب کرد. حالا فکر کنید با این روحیه بخواهیم آپارتمان بسازیم یا از سیمانش کم می گذاریم یا وسط مسیل می سازیم چرا؟ چون فکر نمی کنیم چیزی که قرار است ساخته گردد برای 100 سال دیگر است. ما ناخودآگاه همه چیز را موقت و کوتاه مدت می بینیم، بعد هم فراموش می کنیم.

نگاه جامعه شناسی یک طرف، نگاه مدیریتی هم یک طرف؛ ما اصلاً نقشه نقاط بحران خیز را داریم؟ آیا اگر هست اقدامی برای بهبود شرایط نموده ایم یا مدیریت ماهم ذیل تئوری جامعه کوتاه مدت تعریف می گردد؟ مرتضی اکبر پور، کارشناس بحران و معاون سابق آمادگی و مقابله سازمان بحران کشور می گوید: تکرار حوادث اینچنینی در کشور نشان دهنده مشکل اساسی در زیرساخت هاست. در غیر این صورت با توجه به سامانه های هواشناسی و هشدار سازمان های مربوطه در مورد مناطقی که تحت تأثیر احتمالی جبهه های بارشی قرار می گیرند، دیگر نمی توان سیل و سیلاب را به عنوان یک پدیده یا رخداد غیر مترقبه تلقی کرد.

تنها راه حل آن هم مطالعه پهنه بندی سیلاب یا به طور کلی اطلس بلایای کشور و قرار دادن مدیریت ریسک در دستور کار مراکز قانونگذاری است. در واقع سازمان های مسئول باید در سطوح شهرستانی، استانی و حتی ملی به دنبال حلقه مفقوده و شناسایی مناطق خطرپذیر و خطرخیز باشند. همان طور که می بینید در سیل اخیر استان های جنوبی با مسائل شدیدی دست و پنجه نرم کردند و همچنان درگیرند. حال آن که می توانستیم در برنامه های پنج ساله و اسناد بالادستی این موضوع را جزء یکی از برنامه های مهم و اولویت دار خود قرار داده و سال به سال به سمت برون رفت از این مخاطرات می رفتیم. اما متأسفانه آن طور که باید توجهی به این موضوع نشد و هر روز در کشور شاهد چنین رخدادهای دردناکی هستیم.

وی در ادامه درباره نقش خود مردم در کاهش خسارت های ناشی از بلایای طبیعی می افزاید: اگرچه مردم می توانند در این خصوص نقش اساسی داشته باشند اما این حاکمیت است که باید با وضع قوانین و تعیین کردن خط قرمزها و مکان های پرخطر و بلاخیز و همچنین آموزش و فرهنگ سازی مردم را راهنمایی کند و مانع ساخت و سازهای غیر مجاز گردد.

مطابق آیین نامه 2800 که بعد از زلزله منجیل و رودبار از سوی وزارت مسکن و شهرسازی مصوب و بعدها بندهایی نیز به آن اضافه شد شهرداری ها موظف به رعایت این آیین نامه هستند بر این اساس شورای عالی شهرداری ها باید روی ساخت و سازهایی که در کشور صورت می گیرد از لحاظ استحکام و مقاومت در برابر سیل و زلزله کنترل و نظارت داشته باشد. همچنین مهندسان ناظر که در ساختمان ها گمارده می شوند مجریان این آیین نامه هستند و باید در چارچوب این آیین نامه حرکت نمایند. در واقع این آیین نامه ابزار خوبی است بخصوص اینکه در اجرا باید بیشتر به آن توجه گردد اما متأسفانه شاهد هستیم که بسیاری از واحدهای مسکونی همچنان روی گسل ها یا در مجاورت رودخانه ها ساخته می گردد.

نواب شمس پور، معاون آموزش همگانی هلال احمر نیز در گفت و گو با ایران با بیان این که به هر صورت حافظه زمین از حافظه انسان ها طولانی تر است می گوید: ممکن است در یک منطقه 150 تا 200 سال آثاری از سیل یا زلزله نباشد اما به دلیل آن که در راستا رودخانه یا گسل است بالاخره یک روزی فعال می گردد و آن وقت است که خسارات و تلفات جبران ناپذیری به وجود می آورد. بنابراین ضمن آن که برای پیشگیری از وقوع هر حادثه ناگواری باید مانع ساخت و سازهای غیر مجاز در راستا رودخانه ها و گسل ها و مکان های ناامن شد باید برای وقوع حوادث احتمالی نیز از قبل با تجهیز وسایل کمکی، امدادی و نیروی انسانی آمادگی لازم را داشته باشیم تا بتوانیم نتیجه مناسبی بگیریم. اما نکته حائز اهمیت این است که در تمام این مراحل از قبل و بعد از حوادث حتی در زمان بازتوانی و بازسازی، آموزش مهم ترین موضوع در این زمینه است. حدود 32 کشور که عموماً از کشورهای پیشرفته هستند توانسته اند با آموزش، بحران های کشورشان را مدیریت نمایند. ژاپن در میان این کشورها پیشرو است.

وی در ادامه با بیان این که، آموزش های عمومی و تخصصی به مسئولان درگیر بحران ها و عموم جامعه باعث می گردد آمادگی و پذیرش بحران ها راحت تر باشد، می افزاید: به همین دلیل از 12 سال پیش تا به امروز در جهت افزایش دانش هموطنان در سایت سازمان هلال احمر و در بخش آموزش همگانی به مسائل آموزشی تحت عنوان خانواده آماده پرداخته شده است. با این همه در سال 94 وزارت بهداشت میزان آمادگی خانواده های ایرانی در زمان حوادث را 8 درصد گفت. بعضی از مطالعات دانشجویی هم حاکی از 13 تا 14 درصد آمادگی است پس همچنان تا رتبه 80درصد آمادگی خیلی فاصله داریم و همچنان در معرض خطر ناشی از حوادث هستیم. مردم برای مقابله با حوادث تا حدود زیادی دانش پیدا نموده اند اما متأسفانه تغییری در رفتار خود نمی دهند. این موضوع مثل آن است که بگوییم مردم می دانند اگر در خیابان با سرعت زیاد رانندگی نمایند دچار حادثه می شوند اما باز هم این کار را می نمایند.

او درباره فراموشکاری مردم می گوید: در حال حاضر هلال احمر موضوعی تحت عنوان جنبش های اجتماعی کوچک یا محلی را دنبال می نماید که مردم خودشان مطالبه گر باشند و آموزش در برابر حوادث و بحران ها دغدغه درونی آنها گردد.

آیا به نظر شما برای سیل یا زلزله بعدی آماده ایم یا همچنان همه چیز را به دست تقدیر و سرنوشت سپرده ایم. چرا در جامعه ایرانی با انباشت تجربه روبرو نیستیم و هربار با بروز حادثه ای دوباره و از نو آزمون و خطا می کنیم؟ آیا مشکل اجتماعی و فرهنگی است یا کوتاهی مسئولان؟

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "چرا از حوادث پی در پی درس نمی گیریم؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا از حوادث پی در پی درس نمی گیریم؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید